مرمت کوشک و فاظلاب سهروفیروزان تا سال 98 ؟؟
ادامه مطلب
سهروفیروزان و سایت سهروفیروزان
با سلام چندیست که مردم سهروفیروزان مخصوصا انان که فرزند دختر دارند از اینکه باید دختر آنان برای تحصیل و یا گذراندن دروس باقی بامنده مجبورند از سهروفیروزان به دیگر جاها مثالا پلارت بروند ناراحت هستند و میگویند چرا باید مثلا هنرستان پسرانه داشته باشیم در حالی که پسرها میتوانند به دیگر مدارس بروند ولی دخترها رفت و آمدشان راحت نیست همه که خودرو و یا وقت ندارند که بتوانند فرزندشان را به مدرسه ببرند . لذا با توجه به مطالب فوق از مسئولین دلسوز فعلی سهروفیروزان
در جهت دیگر سهروفیروزان، سمت جنوب شرقی مشرف به طاد و قلعه بزی و در مسیر راه های خروجی و در دامنه کوه، قلعه ای قرار دارد که آثار گلین آن هنوز باقی است. این قلعه که تحت عنوان کوشک نامیده می شود وجه تسمیه با مسمایی دارد، زیرا علاوه بر مرتفع بودن، اطراف آن را باغ ها و کشتزارها پوشانده بوده است.
محلی ها اعتقاد دارند که در آغاز اسلام از این محل به عنوان عبادتگاه و سنگر مسلمانان استفاده می کرده اند.
در انتهای شهر قدیم فیروزان و در كنار رودخانه مزار امامزاده ابوالقاسم علیه السلام قرار دارد. بر اساس اطلاعاتی كه تحت عنوان شجره نامه ی وی حجه الاسلام حاج شیخ علی فلسفی ( لطفی زاده ) با استفاده از منابع آستان قدس رضوی جمع آوری نموده به نقل از صفحه 98 كتاب مهاجران آل ابوطالب نوشته ی آقای سید ابراهیم طباطبا آورده:
ابوالقاسم علی بن زید بن حسن بن جعفر بن محمد السلیق بن عبدالله بن محمد بن حسن بن الحسن بن الحسین الاصغر بن علی بن الحسین علیهم السلام در استان اصفهان دفن گردیده و آن حضرت نقیب اصفهان بوده و در سال 418 هجری وفات یافته و همچنین در فهرست آمار بقاع متبركه سازمان اوقاف و امور خیریه آمده، امامزاده ابوالقاسم در سهروفیروزان لنجان دفن گردیده است.
ساختمان امامزاده از خشت خام و گل رس ساخته شده است و در دوره های مختلف بخش هایی به آن اضافه گردیده و بعضا نمای آجری دارد، تنها كتیبه ی موجود در امامزاده متعلق به سال 1204 هجری است. گنبد امامزاده هرمی شكل با ساقه ی هشت گوش است. در مجموع نوع معماری امامزاده ایلخانی است و در دوره های صفوی، قاجاریه و متاخر تغییراتی در آن ایجاد شده، قرائن موجود گویای وجود حمام، بازار، قبرستان، چاهها، باغ ها و دیگر ملحقات و اضافاتی در اطراف و اكناف امامزاده بوده كه به مرور زمان و به تدریج نخریب شده، اگر مرقد را نقطه مركزی بنا قرار دهیم، ظاهرا به صورت چهار ایوانی بوده اگر چه اكنون دو ایوانی است. حدود 50 سال پیش گنبد امامزاده تخریب شده كه آن را با آهن سفید بازسازی كرده اند و از حدود 20 سال پیش با حذف آهن كاشی هایی با زمینه ی لاجوردی و مشحون به آیات قرآن و اسامی ائمه علیهم السلام نصب نموده اند. در داخل حرم نیز با ازاره، سنگ های مرمر و كاشی های منقش به آیات قرآن و مقرنس های ساده تزیین گردیده، در مجاور حرم جایی كه به عنوان زائر سرا قرار می گرفته سنگابی از جنس سنگ پارسی وجود دارد كه به دوره ی ناصرالدین شاه تعلق دارد و توسط حسن خوانساركی وقف حضرت ابی عبدالله علیه السلام شده است.
ابعاد مرقد 6 در 6 به صورت چهار درب قرینه از چهار طرف با سقفی با ارتفاع تقریبی 5/4 متر به صورت دوپوش با اسلوب قاجاری است و ضریح آن چوبی مشبك می باشد.
نقل است قبر امامزاده حدود 3 متر پایین تر از سطح زمین قرار دارد. امامزاده زیارتگاه اهل محل است و از جاهای دور و نزدیك نیز برای زیارت به این مكان آمده و نذورات خود را در جوار آن ادا می كرده اند و در گذشته پنجشنبه بازار پر رونقی نیز داشته است.
در مقابل درب اصلی امامزاده تعدادی قبر وجود دارد كه عمدتا اختصاص به سادات محل داشته، در یكی از اطاق های بزرگ زائرسرا سنگ مرمرین مجللی متعلق به اشرف الحاج حاج محمد كاظم وكیل الرعایا وفات جمعه 4 ربیع الاول سنه 1354 هجری و همچنین دیگرانی وجود دارد.
امامزاده دارای اراضی وقفی در سهروفیروزان و دیگر روستاهای لنجان است كه شناسایی آن و هزینه نمودن برای حفظ و آبادانی امامزاده كه مقوم روح معنویت در محل و شاید مهمترین اثر باقیمانده از شهر قدیم است امری ضروری است.
به نام ایزد جهان گستر دادگر
ابن بطوطه جهانگرد معروف مراكشی و مسلمان به سال 727 (حدود 700 سال پیش) از لنجان گذشته است و از شهرهای سهرفیروزان و اشترجان عبور كرده است. «........ سپس به شهر سهرفیروزان رفتم شهری كوچك و نهرها و باغها و درختان دارد
. و بعد از نماز عصر بود كه به این شهر رسیدم و مردم برای تشییع جنازه ای به بیرون آمده بودند و از پیش و پس مشعلها افروخته بودند و به دنبال آن شیپورها می زدند مغنیان آوازهای طرب انگیز می خواندند. ما از كار آنان در شگفت شدیم و یك شب در آنجا ماندیم.
دكتر سیروس شفقی در كتاب جغرافیای انسانی می نویسد :كه شهر فیروزان كه امروزه به آن سهرفیروزان گفته می شود در 25 كیلومتری جنوب غربی اصفهان واقع شده است. و هم اكنون 5 هزار نفر جمعیت دارد (1375) این آبادی از سه محله سهر ، فیروزان وكیادجان تشكیل شده است. و چنین تصور می رود كه بخشی كه امروزه به نام سهر و یا شهر معروف است در گذشته مركز شهر بوده است و مراكز خرید و فروش در آن تمركز داشته است . درباره بزرگی و عظمت شهر شواهد زیادی در دست است از جمله وجود قبرستان بسیار بزرگی در غرب آبادی كه در پای كوه گسترش دارد در این قبرستان به مقابر بزرگی برمی خوریم كه هنوز پابرجاست از آن جمله مقبره شیخ احمد و بابا محمود را می توان نام برد.
در سهروفیروزان گنجها و خمره های زیادی بر اساس گفته های افراد مسن در قدیم کشف شده است از جمله هفت خمره خسروی که توسط ظله سلطان به تاراج رفت.
تا کنون کوشش و تلاشی برای کند وکاش در باره سهروفیروزان قدیم انجام نشده و هنوز اثار و ابنیه قدیم ان در زیر خاک مدفون است و به امید روزی که در این باره سعی و تلاشی صورت گیرد تا این اثار به دست نا اهلان نیافتد .و این تلاش بعضی افراد که جدیدا به دنبال این مسائل هستند و سعی در پیدا کردن اثر و یا اثاری از سهروفیروزان قدیم و به یغما بردن ان هستند بی اثر شود.
سهروفیروزان در گذر تاریخ
روستای سهروفیروزان كه در گوشه ای از سرزمین باستانی ایران قراردارد به استناد منابع كمیاب اما متقن، از قدمت و دیرینگی بسیار برخورداراست اگر چه در دیرینگی این دیار شكی نیست اما به علل گوناگون وازجمله عدم دقت در ضبط حوادث و استفاده از گل و خشت در بناها به جزاشاراتی كوتاه چیز قابل توجهی دردسترس نیست. دهستان سهروفیروزان در عرض جغرافیایی 31 درجه و 32 دقیقه تا 31درجه و 27 دقیقه و طول شرقی 51 درجه و 33 دقیقه تا 51 درجه و 30دقیقه قرار دارد.از شمال به كوه اجگر و زاینده رود،ازسمت جنوب به كوههای اشترجان و قلعه بزی، ازسمت غرب به دهستان اشترجان و از شرقبه رودخانه زاینده رود منتهی می شود. راه های متعددی این دهستان را به شهرستان و استان اصفهان متصلمی كند كه مهمترین آنها از طریق اصفهان- فلاورجان- سهروفیروزان، به طول 28 كیلومتر و از طرق پیربكران به طول 24 كیلومتراست. شغل بیشتر ساكنان دهستان كشاورزی است، براساس سری شماری سال 1375 دهستان دارای 13519 نفر جمعیت می باشد كه از این تعداد6868 نفر مرد و6651 نفر آنان زن می باشند. محصولات این ده : برنج،غلات،سیب زمینی،پیاز،هویج،كلم،زردآلو و به است. از آثار تاریخی که از این شهر بر جای مانده پل تاریخی بابا محمود است که بر روی رودخانه زاینده رود احداث گردیده و همزمان با این پل مسجد تاریخی بابا محمود می باشد که در سال ششصد و نود هجری ساخته شده وهنوز پابرجاست وازآن بهره برداری می شود.
دهستان سهروفیروزان ازتوابع لنجان سفلی،لااقل حدود یکهزارسال قدمت تاریخی داردوده قرن پیش ،شهری بزرگ ومتمدن بوده که شهر فیروزان نام داشته ودر آن تاریخ مردی به نام الجایتو در این شهر با عظمت سلطنت می کرده تا اینکه در پایان دوره مغول تیمور لنگ گور کانی شهر اصفهان را به مدت شش ماه محاصره وقتل عام و ویران می کند وشهر فیروزان هم از آسیب او مصون نمی ماند ساختمان های تاریخی بسیاری در این شهر ئر زیر خاک مدفون می باشد ودر دوره حکومت ظل سلطان در اصفهان در حدود هفت خم خسروی پراز سکه های طلا در سهروفیروزان کشف شد که می گویند همه را ظل سلطان به تاراج برده به هر جهت در دوران ما نیز این دهستان به عنوان دهستان نمونه شناخته شده واز ویژگیهای آن اینکه دارای مردمی ادب پرور واهل ذوق می باشد .(نقل ازکتاب زاینده رود و تاریخ اصفهان وری)
گزارش موقوفه **حاج محمد کاظم وکیل الرعایا** معروف به تپه خاک
حاج محمد کاظم سهروفیروزانی ملقب به وکیل الرعایا معروف ترین مصدق و کارشناس امور زراعتی اصفهان بود و از طرف حکومت اصفهان مصدق اراضی بلوک لنجان بوده است. وی با حکومت ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار در اصفهان همزمان بوده و به عنوان کارشناس امور زراعی به رعایت حقوق منصفانه رعایا مشهور بوده است. نامبرده در سال 1319 هجری قمری برابر با 1277 خورشیدی اقدام به وقف یک قطعه زمین به مساحت 12000 متر مربع نمود که حدود چهارگانه آن حدی به نوکن مابین املاک سهروفیروزان معروف به نوکن خندق های مرحوم حاجی سید رضی، حدی به مادی روان، حدی به املاک فیروزان که هر ساله منافع و مداخل این ملک یک دهم را صرف آبادانی خود ملک و مانده آن دو سهم از پنج سهم هزینه مسجد انبیاء، دو سهم از پنج سهم هزینه مسجد چهارده معصوم علیهم السلام، یک سهم از پنج سهم هزینه مسجد بابا محمود که باید صرف روشنایی، تعمیرات و کف پوش آنها گردد. آن مرحوم به جهت حفظ اصل موقوفه پس از تقریر وقف نامه توسط 12 نفر از مشاهیر و عظام محل و منطقه صحت آن را گواهی گرفته که حد پیرامون وقف نامه مشهود می باشد. هم اکنون ملک مذکور تعیین حدود شده و تحت نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان فلاورجان اداره می گردد. در چند سال اخیر هیئت امناء مساجد مذکور با همکاری شورای اسلامی و دهیاری سهروفیروزان اقدام به احیاء ملک نموده تا به بهره برداری کامل برسد.
تیرماه 1392 خورشیدی
دهیاری سهروفیروزان
نقل از وبلاگ دوست گرامی:http://www.sohrofirozancity.blogfa.com
ز پيرمردهاي سهروفيروزان چنين شنيدم كه:
روزي پسر ظله سلطان (پسر شاه قاجار) قصد كرد چند روزي در سهروفيروزان بماند و گردش كند .وي كه پسري خوش گذران بود پس از چندي كه در سهروفيروزان بود و خيال ميكرد بخاطر اينكه نوه شاه قاجار است كسي از كارهاي بد وي جلو گيري نميكند در راه مزاحم دختري شد .
خان سهروفيروزان (حاج محمود) كه در ان نزديكي بود سرو صدا را شنيد و به انجا رفت.
وقتي حاج محمود رسيد ديد كه پسر ظله سلطان مزاحم دختري شده و سر راه او را گرفته است .از اسب پياده شد و سيلي محكمي به نوه شاه قاجار (پسر ظله سلطان) زد.
چون ملازمان خان سهروفيروزان بيشتر از نوه شاه قاجار بود ؛ پس پسر ظله سلطان تلافي عمل را گفت كه به پدرش ميسپارد.
چند روز بعد ظله سلطان خان سهروفيروزان را احضار كرد و حاج محمود كه ميدانست اهانت به قاجارها مساوي مرگ است حكم خود را ميدانست و در پي چاره بود .
**عكس ظله سلطان**
خان سهروفيروزان پس از فكر بسيار به ديدن چهل خان از اباديهاي اطراف رفت و ماجرا را براي انها گفت و به انها گفت كه همه شما ساعتي زودتر از من وارد دربار ظله سلطان شويد و هنگامي كه من امدم همگي به احترام من بلند بشويد و بسيار تحويل بگيريد.
و اينچنين شد كه ان چهل خان اباديهاي اطراف به دربار رفتند و پس از زماني خان سهروفيروزان وارد مجلس شد
به محض ورود او همه چهل خان از جا بلند شدند و حسابي خان سهروفيروزان را تحويل گرفتند .
در اين هنگام كه ظله سلطان كه اين برخورد خان ها با خان سهروفيروزان و احترام ايشان به حاج محمود را ميديد
بخاطر انكه اگر اسيبي به حاج محمود بزند تمام اين دوستان نزديك و با اين صميميت بر ضد ظله سلطان ميشوند
اصلا در ان مجلس از سيلي خوردن پسر خود از خان سهروفيروزان حرفي نزد و بهتر ديد كه سكوت كند.
) مختصري از زندگينامه ظله سلطان:
سلطان مسعود میرزا (۱۵ دی ۱۲۲۸ ه.خ. - ۱۲ تیر ۱۲۹۷ ه.خ.) ملقب بهظلالسلطان شاهزادهٔ قاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیدهٔ ناصرالدین شاه بود. ظلالسلطان مدت زیادی حاکم اصفهان بود. او خود را مالک برحق تاجوتخت میدانست و پس از مرگ ناصرالدین شاه با این که مسنتر از مظفرالدین شاه بود به این دلیل که از مادری غیر قاجار زاده شده بود، از تاجوتخت محروم شد. تاریخ مسعودی به قلم اوست)